در اپرای کاخ ریشآبی بخشهای مختلف روز به دقت مشخص شدهاند؛ امرنس هم ساعت جاودانهی خود را بر روی زمین مشخص کرده: سپیدهدم، با نور خاصش، و مه رقیق ملایمی که از چمن بلند میشود مال اوست.
در - ماگدا سابو
داو آخر...
برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 113 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:06
برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 95 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:06
چیزی که آن موقع نمیدانستم این بود که نمیشود محبت همیشه به شیوهی آرام و مودبانه و روشن بیان شود؛ و اینکه آدم نباید شکل محبتورزیدن را برای دیگری تعیین کند.
...
هر آدم باهوشی میتوانست بفهمد که معاشرتیبودنِ خستگیناپذیر و تغییرناپذیر من پوششی بود بر این واقعیت هولناک که من توانایی چیزی بیش از دوستی را ندارم و در واقع فقط به چند آدم متکیام که شمارشان از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمیرود.
در - ماگدا سابو
داو آخر...
برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 102 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:06
اگر اختیار داشت جوانان سال 1848 را توی زندان حبس میکرد و برایشان نطق میکرد: شعار دادن بس است، ادبیات به چه درد میخورد، بروید برای خودتان یک کار بهدردبخور پیدا کنید. دوست نداشت پای سخنرانیهای انقلابی بنشیند، وگرنه با تکتکشان درمیافتاد. زود باشید از کافهها بزنید بیرون و توی مزرعهها و کارخانهها تن به کار بدهید.
در - ماگدا سابو
داو آخر...
برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 105 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:06
نوشتن شغلی است مثل بازی. بچهها بازی را جدی میگیرند و با توجه کامل انجامش میدهند و با اینکه فقط بازی است و هیچ تاثیری در واقعیت ندارد، آدم برایش زحمت میکشد.
در - ماگدا سابو
داو آخر...
برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 108 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:06
برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 93 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:06
البته آدم به این راحتی نمیمیرد، اما اینطور بگویم، چیزی شبیه مردن بود. بعدش اتفاقاتی که از سر میگذراندی از تو چنان آدم زیرکی میسازد که آرزو میکنی ای کاش دوباره میتوانستی خنگ باشی، خنگِ بهتماممعنا.
...
همهشان لحظهی خطر را میشناسند و ضمناً میفهمند قرار است بمیرند [...] ولی اصلا لازم نیست برای هیچکدام دلت بسوزد. گرفتن جانشان مهربانانهتر از این است که ولشان کنی تا با همهی خطرهایی که وجود دارد ولگرد بشوند.
در - ماگدا سابو
داو آخر...
برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:06
تو برای هزاران چیزی که بلدی آموزش دیدهای، ولی نمیدانی آن چیزی که واقعا اهمیت دارد چیست. نمیبینی که سعیات برای مسحورکردنم فایدهای ندارد؟ من هیچکسی را نمیخواهم، مگر اینکه تمام و کمال مال من باشد. ولی تو میخواهی همه را توی جعبهای بگذاری و هروقت لازمشان داشتی بیرونشان بکشی: این دوستدخترم است، این پسرعموم و این مادرخواندهی پیرم. این عشقم است، این دکترم است و این گل خشکیدهی لای کتاب از جزایر رُدس آمده.
...
در - ماگدا سابو
داو آخر...
برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:06
یادت نرود که تو را به جایی راه دادم که هیچوقت هیچکس را راه ندادهام. بهجز این چیزی ندارم که به تو بدهم، چون در خودم چیزی ندارم.
...
در - ماگدا سابو
داو آخر...
برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 90 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:06
برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 89 تاريخ : دوشنبه 8 ارديبهشت 1399 ساعت: 22:06